ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 28 ساله )

سلام اقای دکتر وقت بخیر.ما هفت ساله ازدواج کردیم خانواده شوهرم هیچ کدوم از حق حقوقات منو بجا نیاوردن و همرو باقهرو دعوا ماست مالی کردن تارسید به خونه و معازه که اماده شد بازم گفتن برو بیرون و دیگه نیا.سه سال طول کشید چندین بار رفتیم سمتشون بدترشروع کردن به بی ابرویی تو این ور اونو .بیخیال شدیم.تابعد سه سال تو راه بودن که تصاوف کردن منم از رو حس انسان دوستانه گفتم بریم چون دونفر تو کما بودن تواین حادثه پدرشوهرم بعد از سه ماه فوت شد متاسفانه و شوهرم انگار هیچ اتفاقی نیافتاده براشون کار کرد شبوروز بیمارستانو هزینه ها اینور اونور حالا الان یسال ازاون قضیه میگدره همچنان دخالتا ادامه داره حق بجانب ها.سرکوفت زدنا شما عداب وجدان گرفتیدو...اخه ماچکرده بودیم پنج تا بچه بودن باهمه راه میومدن جز ماچون ماهرکار میکردن گذشت میکردیم و سکوت بدترمیشد.الان پسردیگش خونش نشسته دوسال بیکار بود ازروزی پدر فوت شدن یه سرم نمیزنه طبقه پایین سرهمین چه حرفایی بما زد.حالا این توقع زیاد داشتن ازما کلافم کرده.تا مشکل مالی میشه یا کاری میشه ما.خوشون باما هرجور بخوان فحش بدن بی احترامی کنن مهم نیست ولی ما کار نکرده باید فحش بخوریم هرچیم بگی باز حق باخودشونه.من شوهرم لینقدر سرش شلوعه بما نمیرسه شبا ده و نیم میاد ولی هرکاری بگن باید اول انجام بده چکنم.دیگه واقعا ذهنم ناارومه.منم حس میکنم داره بهم توهین میشه یعنی قشنگ بهم گفت خواهرش که برادر ماست بکسی ربطی نداره.


مشاور (علی محمد صالحی)

عرض سلام و احترام.
نکته اول اینه که، زن و شوهر وقتی ازدواج میکنن، همه زندگی زن، میشه شوهرش و دوست نداره شوهرش بجز اون، به شخص دیگه ای توجه یا محبت بکنه، اما از طرف دیگه، زندگی شوهر با زن فرق میکنه، یعنی بعد از ازدواج، یه بخشی از زندگی شوهر میشه همسرش، یه بخش دیگش میشه کار و شغلش و یه بخشی دیگه هم میشه خونواده و پدر و مادرش، البته همه مردها مثل هم نیستن ولی معمولا اینطوریه. یا به یه تعبیر دیگه میگن: زنها عاشق شوهرشون هستن، و مردها عاشق کارشون. نمیخوام بگم مردها، همسرشون رو دوست ندارن یا شوهر تو عاشقت نیست، خیر، بلکه میخوام بگم مردها با توجه به وظیفه سنگینی که روی دوششون هست میبایست جوانب مختلف زندگی رو مدیریت کنن، یعنی اینکه گفتی «شوهرم انگار هیچ اتفاقی نیافتاده، براشون کار کرد شب و روز بیمارستان و هزینه ها اینور اونور»، منظورم اینه که نباید از شوهرت بخاطر اینکارها دلخور بشی یا توقع داشته باشی که به خونوادش توجه و کمک نکنه، حتی اگه اونا در حق شما بدی کرده باشن یا قدر ندونن. چون اتفاقا زمانی این کارهای همسرت، ارزش بیشتری داره و ستودنی هست که، با وجود کم لطفی های اونا، در حقشون خوبی و محبت بکنه.
اما راجع به اینکه گفتی «حالا این توقع زیاد داشتن ازما، کلافم کرده»، ببین هر خونواده ای یه جور هستن و یه مسائلی رو دارن، و بنا به دلایلی خونواده همسرت از شما توقع بیشتری دارن، نمیدونم شاید بخاطر اینکه شما از بقیه وضعتون بهتره یا بخاطر اینکه تا حالا بیشتر به اونا کمک کردید و این براشون توقع ایجاد کرده یا بخاطر دلایل دیگه. در هر صورت زندگی این مسائل و دردسرها رو داره، و چاره ای جز تحمل و مدارا کردن نداره، و تا وقتی که همسرت نیازهای تو رو در حد متعادلی برآورده میکنه، اگه به خونوادش هم کمک یا توجهی کرد بهتره تو هم تحمل کنی، اما اگه واقعا در مواردی توقع و انتظار اونها بیش از حد معموله و در حد توان شوهرت هم نیست، میتونید خیلی مودبانه از پذیرش اون امتناع کنید حتی اگه به قیمت ناراحت شدن اونا باشه، اما اگه واقعا مسئله خاصی نیست و شوهرت هم خودش با کمال رضایت انجام میده، مناسب نیست که تو، همسرت رو منع کنی یا بخاطر کمک به اونها باهاش بحث کنی، چون در اینصورت فکر میکنه میخوای بین اون و خانوادش فاصله بندازی. بهترین کار اینه که، هر موقع خواستی در مورد خونواده شوهرت، با همسرت صحبت کنی بصورت منطقی و روشن سعی کنی با شوهرت در مورد انجام یا انجام ندادن یک تصمیم به توافق برسید، نه اینکه بخوای با بحث و دعوا شوهرت رو مجبور کنی که کاری انجام بده یا کاری انجام نده، چون اتفاقا در اینصورت معمولا مردها برخلاف نظر همسرشون کاری رو انجام میدن، چون مردها بشدت از اینکه کسی بخواد اونا رو مجبور بکاری بکنه بدشون میاد. البته من در این مورد چیزی از شما نمیدونم ولی معمولا در مورد خانواده شوهر، زیاد بین زن و شوهرها بحث و تنش پیش میاد، که زنها از اینکه شوهرشون برای خونواده خودشون، زیاد وقت و هزینه میذاره گِله دارن و بخاطر این شوهرشون رو سرزنش میکنن و این منجر به دعوا و اختلاف میشه.  در هر صورت بهتره بجای اینکه بخاطر توقع و انتظارات خونواده همسرت، ناراحت باشی و درگیری فکری و ذهنی داشته باشی، از این خوشحال باشی که شوهر خوب و مهربونی داری که حتی در مقابل بدی اونا، بهشون خوبی میکنه.
موفق و سربلند و خوشبخت باشی.

بیشتر بخوانید:
ریشه‌های اختلاف همسران